
حافظ
شمارهٔ ۴۱
۱
لطف باشد گر نپوشى از گداها، روت را
تا به کام دل ببیند دیدهٔ ما، روت را
۲
همچو هاروتیم دایم در بلاى عشق زار
کاشکى هرگز ندیدى دیدهٔ ما، روت را
۳
کى شدى هاروت در چاه زنخدانش اسیر
گر نگفتى شمهاى از حسن او ماروت را
۴
بوى گل برخاست گویى در چمنها، روت بود
بلبلان مستند گویى دیده چون ما، روت را
۵
تا به کى با تلخى هجر تو سازد اى صنم
روى بنما تا ببیند حافظ ما، روت را
تصاویر و صوت

نظرات
عباس .