
حافظ
شمارهٔ ۵
۱
هوس باد بهارم به سوی صحرا برد
باد بوی تو بیاورد و قرار از ما برد
۲
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش
نه دل خسته بیمار مرا تنها برد
۳
آمد و گرم ببرد آب رخم اشک چو سیم
زر به زر داد کسی کامد و این کالا برد
۴
دل سنگین ترا اشک من آورد به راه
سنگ را سیل تواند به لب دریا برد
۵
دوش دست طربم سلسلهٔ شوق تو بست
پای خیل خردم لشکر غم از جا برد
۶
راه ما غمزهٔ آن ترککمان ابرو زد
رخت ما هندوی آن سرو سهی بالا برد
۷
جام می پیش لبت دم ز روانبخشی زد
آب وی آن لب جانبخش روانافزا برد
۸
بحث بلبل بر حافظ مکن از خوش سخنی
پیش طوطی نتوان نام هزارآوا برد
تصاویر و صوت

نظرات
حمیدرضا
م. طاهر