حافظ

حافظ

رباعی شمارهٔ ۱۰

۱

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت

نی حالِ دلِ سوخته‌دل بتوان گفت

۲

غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 508
دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند » تصویر 237
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 268
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 283
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 341
دیوان سلمان ساوجی در متن اصلی و دیوانهای حافظ، کمال خجندی و عصمت سمرقندی در حاشیه » تصویر 223
خاطر مجموع (جامع دیوان جامع حافظ بر اساس بیست و یک متن معتبر چاپی) تدوین و توضیح شفیع شجاعی ادیب - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۴۷
دیوان حافظ به توضیح و تصحیح پرویز ناتل خانلری - ج ۱ (غزلیات) - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۵
دیوان حافظ به توضیح و تصحیح پرویز ناتل خانلری - ج ۲ (ملحقات، غزلیات، قصاید، مثنویات، قطعات و رباعیات) - حافظ شیرازی - تصویر ۱۲۲
دیوان حافظ (براساس نسخه خلخالی «مورخ ۸۲۷ ق» با مقابله نسخه بادلیان «۸۴۳ ق» و پنجاب «۸۹۴ ق») به تصحیح بهاءالدین خرمشاهی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۱
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۳۳
دیوان خواجه حافظ شیرازی (با تصحیح و سه مقدمه و حواشی و تکمله و کشف الابیات) به کوشش سید ابوالقاسم انجوی شیرازی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۸
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی به کوشش سید علی محمد رفیعی - خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۲۶
دیوان حافظ بر اساس سه نسخه کامل کهن مورخ به سالهای ۸۱۳ و ۸۲۲ و ۸۲۵ هجری قمری به تصحیح اکبر بهروز و رشید عیوضی - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۱۱
دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (براساس نسخه مورخ ۸۲۴ هجری) به کوشش سید محمدرضا جلالی نائینی و نذیر احمد - شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۹۷
محسن لیله‌کوهی :
مریم فقیهی کیا :

نظرات

user_image
رحمان
۱۳۹۲/۰۳/۰۲ - ۰۹:۴۰:۱۲
خیلی زیبا بود...
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۱/۲۰ - ۱۴:۲۲:۰۹
به نظر می رسه نوشتار مصرع اول بدین گونه صحیح تر باشد:نی قصه آن شمع چو گل بتوان گفت
user_image
حمیدرضا
۱۳۹۳/۰۱/۲۱ - ۰۲:۴۲:۵۱
«چگل» آن طور که من در یادداشتهای علامه قزوینی دیده‌ام نام یکی از قبایل ترک است که زنان آن به زیبارویی شهره بوده‌اند.
user_image
امیرشهبازی
۱۳۹۳/۰۸/۱۱ - ۱۲:۵۶:۱۲
دراین رباعی،کنایه از شمع چِگل،یار زیباروی است.چِگل منسوب به قبایل چِگلیان از ترکان قراخانی است و زنان بسیار زیبارویی داشته است و خواجه بدرستی در این رباعی بین شمع چِگل و سوخته دل تناسب ایجاد نموده است.(واژه جو گل که علی آقا نوشته اند در این رباعی درست نیست).
user_image
فرشید نیکپوری
۱۳۹۳/۱۱/۱۲ - ۰۱:۱۹:۱۱
واژه چِگِل و یا کنایه شمع چِگِل در ادبیات پارسی به زیبا و زیبارویی مانند شده است.ویکی پدیا
user_image
نعمت اللهی
۱۳۹۴/۰۶/۰۷ - ۲۱:۴۰:۲۵
با سلام خدمت همه بزگواران،در لهجه شیرازی به دختر زیبا ، چکل (chakol) یا چکر (chakor)میگویند.بنظر میاید که این کلمه مسیر زیر رو پیموده باشه:چو گل->چه گل->چگل->چکل->چکر
user_image
جمشید پیمان
۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۱۵:۰۱:۵۳
حافظ در یکی از زیبا ترین غزل هایش، از واژه چگل استفاده کرده است: سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ..... شاه ترکان فارغ است از حال ما،کو رستمی.
user_image
سحر
۱۳۹۵/۰۲/۳۱ - ۱۶:۴۸:۵۲
همونطور که دوستان اشاره کردند چِگِل درسته و اسم یک مکانه که ساکنینش به زیبارویی مشهور بودند.
user_image
سیدمحمد
۱۳۹۵/۰۴/۲۱ - ۱۷:۵۱:۵۵
محقق همان بیند اندر ابل که در خوبرویان چین و چگل .سعدیشمع چگل اشاره به زیبا روی چگلی دارد که ناحیتی ست در ترکستان
user_image
امیرابوالفضل عباسیان
۱۳۹۵/۰۵/۱۸ - ۰۱:۰۹:۴۹
سلام همون واژه چگل درست هست که به معنی زیبارو هست که به ناحیه ای ترکان برمیگردد که زنانشان به زیبارویی و طنازی مشهورن چرا ه در دیوان محمد شیرین مغربی که خود نیز زادگاهش در قریه انبند رودقات تبریز هست که میشه گفت اصالتا ترک هست و آشنا به همان منطقه ای که زنانشان مشهورن به زیبایی نیز بیتی آمده که واژه چگل به کار رفته که به معنی زیبارو هست:چو نگار چگلی خوب به خوبی تو نیستنتوان گفت به خوبی چو نگار چگلی
user_image
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه هیچ...
۱۳۹۵/۰۷/۱۸ - ۱۷:۳۷:۱۳
گفتی به از من در چگلصورت نبندد آب و گلای سست مهر سخت دلما نیز هم بد نیستیم..سعدیا...فکر می کنم این بیت معنا و مفهوم چگل را کافی ست...
user_image
Azitayan
۱۳۹۹/۰۱/۲۱ - ۱۴:۲۰:۰۴
از مردم چگل بردگان زیباروی را به ایران می‌آورده‌اند از این رو در نزد شاعران فارسی‌زبان و در ادبیان فارسی به زیبایی و خوش‌اندامی از ایشان یاد شده‌است. و واژهٔ چِگِل یا کنایه شمع چِگِل در ادبیات پارسی به زیبا و زیبارویی مانند شده‌است.چو افراسیاب ان چهارم پسر کمر بسته آمد به پیش پدربدو داد ترک چگل صدهزار زره دار و با گرزه گاو سارکه باشد نگهدار پشت پشنگ نپیچد اگر بارد از ابر سنگ