صابر همدانی

صابر همدانی

شمارهٔ ۱۹

۱

آن چشم مست را که دو صد چشم در پی است

هر فتنه‌ای که هست به زیر سر وی است

۲

مهرت بعضو عضو من ای ماه مهر خوی

آنسان گرفته جای که چون نشأه در می است

۳

ما مست باده ی دگریم ای فقیه شهر

نی ز آن مئی که در خم جمشید یا کی است

۴

شو مست حق چو ما، که شوی مستحق عفو

پرهیزکاری تو از این باده تا کی است؟

۵

هرکس به عصر خویش کرم داشت، حاتم است

مطلق مگو که شاه کرم حاتم طی است

۶

در راه عشق شکوه نمودن ز بیش و کم

کار کسی بود که به یک مغز چون نی است

۷

گر من ز سردمهری یاران دلم فسرد

منعم مکن که هر شجر افسرده در دی است

۸

اهل نظر علانیه دانند کآنچه را

منظور (صابر همدانی) است در ری است

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صابر همدانی با مقدمهٔ کیوان سمیعی - صابر همدانی - تصویر ۲۹۷

نظرات