
صابر همدانی
شمارهٔ ۲۷
۱
چون همدم اغیار منافق نتوان بود
دور از بر یاران موافق نتوان بود
۲
ز نهار ز دیدار بد اندیش بپرهیز
زیرا که بر این منظره شایق نتوان بود
۳
جز بر رخ معشوق که آیینهٔ عشق است
دل شیفته و مایل عاشق نتوان بود
۴
با سیرت بد، فایده ی صورت خوش چیست؟
مانند گل سرخ شقایق نتوان بود
۵
عذرا روشی تا نبرد دین و دل از کس
آگه خبر از حالت وامق نتوان بود
۶
از صدق و صفا هیچ نکوتر عملی نیست
هر چند زمانی است که صادق نتوان بود
۷
بر خلق خدا ظلم روا می نتوان داشت
هم مسلک یک سلسله سارق نتوان بود
۸
آنانکه بسر منزل مقصود رسیدند
گفتند که پا بست علایق نتوان بود
۹
از (صابر) دلخسته بگوئید بیاران
صامت بنشینید که ناطق نتوان بود
نظرات