
صابر همدانی
شمارهٔ ۳۷
۱
هر زمان یاد از شکنج زلف جانان میکنم
وقت خود را صرف افکار پریشان میکنم
۲
دل مرا چون صید پیکان خورده در خون میتپد
هر زمان یادی از آن برگشتهمژگان میکنم
۳
مهر اگر دعوی کند کز ماه رویش بهتر است
یک شب او را روبهرو با ماه تابان میکنم
۴
عالم سر در گریبانی مرا خوش عالمی است
بیسبب نبود اگر سر در گریبان میکنم
۵
تا که بر آیینهٔ دلها فزایم روشنی
مهر آیینم، نظر بر خلق یکسان میکنم
۶
گر نصیب من شود چون گل لب پرخندهای
خندهها بر هرزهگردیهای دوران میکنم
۷
شعر الهامی است (صابر) حاصل اندیشه نیست
ورنه من اندیشه بیش از حد امکان میکنم
نظرات