
سید حسن غزنوی
شمارهٔ ۲
۱
هوای وصل جانانم گرفتست
غم دلبر دل و جانم گرفتست
۲
دل و دلبر نمی بینم چه دانی
که چون سودای ایشانم گرفتست
۳
چگونه در کشم دامن ز عشقش
که دست دل گریبانم گرفتست
۴
چگونه گل چنم از باغ وصلش
که از خارش گلستانم گرفتست
۵
دل از صبر ارچه می گریم نه ننگست
ره وصل ارچه می دانم گرفتست
۶
ازینم پاره نومیدی آمد
که در دشواری آسانم گرفتست
۷
مگر پیدا نمی آمد غمش زانک
نشاط مدح سلطانم گرفتست
۸
ملک بهرام شاه آن گنج رحمت
که در دشواری آسانم گرفتست
۹
بحمدالله که شکر نعمت او
همه پیدا و پنهانم گرفتست
تصاویر و صوت

نظرات