
سید حسن غزنوی
شمارهٔ ۲۲
۱
دوش بر هندوی خود بدمستیی ترکانه کرد
تا امید آشناوش (را) چنین بیگانه کرد
۲
صبر اندک زاد را از خان و مان آواره یافت
عقل پیرآموز را در سلسله دیوانه کرد
۳
تا دلم در سنبل گلسای او یک خانه ساخت
خار هجرش در دل پر خون هزاران خانه کرد
۴
مشک را خون شد جگر کان عارض چون آینه
زلف چین بر چین او مشاطگی بیشانه کرد
۵
تا جهان را شمع رویش گشت شاهد خانه
هرکه جانی داشت خود را بر رخش پروانه کرد
۶
هست نیکو گرچه نیکو رفت بر ما یا نرفت
اوست رحمت گرچه رحمت کرد بر ما یا نکرد
۷
آفتاب خسروان بهرامشاه آن شه که او
هرچه بخشید ار سعادت مشتریوارانه کرد
تصاویر و صوت

نظرات