
سید حسن غزنوی
شمارهٔ ۴۲
۱
از صبر نکرده بازگشتم
وز دیده سوز ساز گشتم
۲
چون میل تو سوی جور دیدم
غم جوی و ستم نواز گشتم
۳
بی دل نالان و پوستی خشک
ماننده طبل باز گشتم
۴
بازیچه لعبت خیالت
زین چشم خیال باز گشتم
۵
دستم مکن از وصال کوتاه
کاندیشه تو دراز گشتم
۶
آراست فراق زرگر تو
چون نقره خوش گداز گشتم
۷
در دولت عشق از زر و سیم
افسوس که بی نیاز گشتم
۸
شادی چو نداشت هیچ اصلی
آخر به غم تو باز گشتم
۹
دل در بدو نیک تو نهادم
آخر به غم تو باز گشتم
نظرات