سید حسن غزنوی

سید حسن غزنوی

شمارهٔ ۷۴

۱

ای ز من آزرده یار من گناهی دارمی

یا به جز در سایه زلفت پناهی دارمی

۲

خون دل بر جزع گریان تو دعوی کردمی

کز گذشت لعل خاموشت گواهی دارمی

۳

نیستی رویم سیاه و چشم پر خونم سپید

گر بدین تهمت سپیدی یا سیاهی دارمی

۴

گر دمی آخر ز ناله همچو بربط دل تهی

گر چو نای از دست تو یارای آهی دارمی

۵

ریختی خون مرا هجرت چو تیغ صبحدم

گرنه از تیر سحر گاهی پناهی دارمی

۶

آتش عشق تو بر من آب راندستی به ظلم

گرنه جز درگاه صاحب بارگاهی دارمی

تصاویر و صوت

نظرات