
هاتف اصفهانی
غزل شمارهٔ ۱۰
۱
نوید آمدن یار دلستان مرا
بیار قاصد و بستان به مژده جان مرا
۲
فغان و ناله کنم صبح و شام و در دل یار
فغان که نیست اثر ناله و فغان مرا
۳
فغان که تا به گلستان شکفت گل، بادی
وزید و زیر و زبر کرد آشیان مرا
۴
مرا جدا ز تو ویرانهای است هر شب جای
که سوخت آتش هجر تو خانمان مرا
نظرات