هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۱۶

۱

چون شیشه، دل نه از ستم آسمان پر است

مینای ما تهی است دل ما از آن پر است

۲

ای عندلیب باغ محبت گل وفا

کم جو ز گلبنی که بر آن آشیان پر است

۳

خالی است گر خم فلک از بادهٔ نشاط

غم نیست چون ز می خم پیر مغان پر است

۴

سرو تو را به تربیت من چه احتیاج

نخل رطب فشان تو را باغبان پر است

۵

جانی نماند لیک اگر جان طلب کنی

بهر تن ضعیف من این نیم جان پر است

۶

هاتف به من ز جور رقیب و جفای یار

کم کن سخن که گوشم ازین داستان پر است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
میم الف
۱۳۹۶/۰۶/۱۹ - ۱۵:۱۷:۲۹
در مصرع مطلع، شیشه به دل اضافه نشده. باید نوشته شود:چون شیشه، دل نه از ستم آسمان پر است