
هاتف اصفهانی
غزل شمارهٔ ۲۰
۱
حرف غمت از دهان ما جست
یا آتشی از زبان ما جست
۲
رو جانب دام یا قفس کرد
هر مرغ کز آشیان ما جست
۳
یکیک ز نشان فراتر افتاد
هر تیر که از کمان ما جست
۴
آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
۵
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
۶
ز انسان که خورد نسیم بر گل
تیر تو ز استخوان ما جست
۷
هاتف چو شرارهای که ناگاه
ز آتش جهد از میان ما جست
نظرات