هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۲۷

۱

شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاهی کج

به جلوه سرو قدت باد گاهی راست گاهی کج

۲

ز بهر کندن خارا برای سجدهٔ شیرین

شدی در بیستون فرهاد گاهی راست گاهی کج

۳

عجب نبود کز آهم قامتش در پیچ و تاب افتد

که گردد شاخ گل از باد، گاهی راست گاهی کج

۴

تو دی می‌رفتی و هاتف به دنبال تو چون سایه

به خاک راه می‌افتاد گاهی راست گاهی کج

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مسعود صابری
۱۳۹۱/۰۳/۱۲ - ۱۳:۵۶:۳۲
با سلام و تشکر فراوان. با این قافیه و رذیف شاعر کمتر شناخته شده حریف جندقی خوئی که در دوران قاجار می زیست یعنی پس از هاتف غزلی دارد که ابیات آن شاید زیباتر از ابیات هاتف باشد :‫نبود آن طره دوش ازباد...گاهی راست گاهی کج‬‬‬‬‬‬‬‬‬که تاب زلف خود می داد...گاهی راست گاهی کجنه گیسوی تو بود از باد...گاهی راست گاهی کجکه سنبل خیزد از ینیاد...گاهی راست گاهی کجبه مجلس دوش ساقی بود و عکس از زلف و قد اوبه جام باده می افتاد...گاهی راست گاهی کجزند از چشم و ابرو هرزمان آن ترک عاشق کشبه جام ناوک بیداد....گاهی راست گاهی کجزند ناوک به جانم گاهی از چشم وگهی زابروبلی تیر افکندصیاد...گاهی راست گاهی کجقد ساقی نه از مستی بود برهر طرف مایلکه باشد جنبش شمشاد....گاهی راست گاهی کجقیامت آن زمان باشد که بهر رقص در مجلسشود آن دلبر نوشاد....گاهی راست گاهی کجزآهم گر چمد آن گلبن رعنا.عجب نبودکه گردد شاخ گل از باد...گاهی راست گاهی کجدل خلقی پریشان شد زبس آن کج کله برسرکلاه دلبری بنهاد....گاهی راست گاهی کجکشد چون نقش شیرین از پی تنظیم او گرددبه کوه بیستون فرهاد...گاهی راست گاهی کجبه گلشن دوش می آمد ز صهبا سرخوش از هرسوچو زلف خویش می افتاد...گاهی راست گاهی کج(حریف)از بسکه بودم درخیال قد و زلف اوردیف این غزل افتاد ...گاهی راست گاهی کج