هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۴

۱

جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا

ذره است این، آفتاب است، این کجا و آن کجا

۲

دست ما گیرد مگر در راه عشقت جذبه‌ای

ورنه پای ما کجا وین راه بی‌پایان کجا

۳

ترک جان گفتم نهادم پا به صحرای طلب

تا در آن وادی مرا از تن برآید جان کجا

۴

جسم غم فرسود من چون آورد تاب فراق

این تن لاغر کجا بار غم هجران کجا

۵

در لب یار است آب زندگی در حیرتم

خضر می‌رفت از پی سرچشمهٔ حیوان کجا

۶

چون جرس با ناله عمری شد که ره طی می‌کند

تا رسد هاتف به گرد محمل جانان کجا

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مجتبی شوقی
۱۳۹۴/۱۰/۰۹ - ۰۰:۲۳:۲۱
در مصرع دوم قافیه رعایت نشده: قافیه ها /پایان -جان-هجران-حیوان و ... این در مصرع اول قافیه نیست
user_image
مهاد
۱۳۹۵/۰۶/۰۲ - ۱۵:۱۴:۲۴
در مصرع دوم بیت مطلع جای "این" و "آن" عوض شده
user_image
محمد
۱۳۹۵/۱۰/۲۶ - ۱۰:۰۵:۲۱
سلام بیت اول مصراع دوم قافیه بادیکرابیات جورنیست باید میبود:ذره این وآفتاب آن،این کجاو آن کجا
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
وحید صادقی
۱۳۹۸/۱۱/۱۰ - ۱۷:۵۱:۵۹
با سلام و درود فراوان،من فکر می‌کنم مصرع دوم از بیت نخست می‌بایست بدین صورت باشد:ذره است این، آفتاب آن، این کجا و آن کجا