هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۴۷

۱

از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز

۲

با اهل وفا و هنر افزون شود و کم

مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز

۳

از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی

مانند به آن قامت موزون نه و هرگز

۴

خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا

دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز

۵

در عشق بود غمزدهٔ بیش ز هاتف

در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
Ali
۱۳۹۶/۰۹/۰۹ - ۱۸:۳۶:۴۲
خون ریخته ای ناحق و پرسی که مبادا