هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۴۸

۱

با من ار هم آشیان می‌داشت ما را در قفس

کی شکایت داشتم از تنگی جا در قفس

۲

عندلیبم آخر ای صیاد خود گو، کی رواست

زاغ در باغ و زغن در گلشن و ما در قفس

۳

قسمت ما نیست سیر گلشن و پرواز باغ

بال ما در دام خواهد ریختن یا در قفس

۴

بر من ای صیاد چون امروز اگر خواهد گذشت

جز پری از من نخواهی دید فردا در قفس

۵

هاتف از من نغمهٔ دلکش سرودن خوش مجوی

کز نوا افتاده‌ام افتاده‌ام تا در قفس

تصاویر و صوت

نظرات