
هاتف اصفهانی
غزل شمارهٔ ۶۸
۱
بر خاکم اگر پا نهد آن سرو خرامان
هر خار مزارم زندش دست به دامان
۲
شاهان همه در حسرت آنند که باشند
در خیل غلامان تو از خیل غلامان
۳
زاهد چه عجب گر زندم طعنه نداند
آگاهی از احوال دل سوخته خامان
نظرات