هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۸۳

۱

ای که مشتاق وصل دلبندی

صبر کن بر مفارقت چندی

۲

باش آمادهٔ غم شب هجر

ای که در روز وصل خرسندی

۳

بندگان را تفقدی فرمای

تو که بر خسروان خداوندی

۴

تو بمانی به کام دل، گر مرد

در تمنایت آرزومندی

۵

چشم بد دور از رخت که نزاد

مادر دهر چون تو فرزندی

۶

رخشی بیداد تاختی چندان

که غبار مرا پراکندی

۷

کی شدی هاتف این چنین رسوا

گر شنیدی ز ناصحی پندی

تصاویر و صوت

نظرات