هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

شمارهٔ ۱۸

۱

دریغ و درد که دور سپهر فاطمه را

به کام ریخت به ناکام شربت فرقت

۲

هزار حیف ازین مایهٔ عفاف که بود

طراز قامت رعناش کسوت عصمت

۳

دل از متاع جهان کند از آن به آسانی

که داشت دوش و برش زیب و زینت عفت

۴

ازین سرای پرآشوب، جان آگاهش

ملول گشت و روان شد به خلوت جنت

۵

چو سوی بزم جنان شد ز بزم هم‌نفسان

چه باکش از غم دوری و کربت و غربت

۶

غرض چو کرد ازین گلستان پرخس و خار

به سوی گلشن جنت عزیمت و رحلت

۷

رقم زد از پی تاریخ رحلتش هاتف

مکان فاطمه بادا به ساحت جنت

تصاویر و صوت

نظرات