هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

شمارهٔ ۵ - تاریخ بنا

۱

خان ذی‌جاه فلک مرتبه عبدالرزاق

آستان برترش از ذروه کیوان بنگر

۲

چرخ و انجم همه را بر درش از بخت بلند

تابع حکم ببین بندهٔ فرمان بنگر

۳

شیر با صولتش آید به نظر گربهٔ زال

گرگ را با سخطش چون سگ چوپان بنگر

۴

درگهش قبلهٔ ارباب حوائج شب و روز

آستانش کنف گبر و مسلمان بنگر

۵

دل و دستش که از آن بحر و ازین کان خجل است

منبع جود ببین معدن احسان بنگر

۶

هر که از بهر امیدیش به دامان زد دست

در زمان نقد تمناش به دامان بنگر

۷

خانه‌ای ساخت ز گلزار ارم کز رفعت

عقل را مانده در آن واله و حیران بنگر

۸

چرخ بالد اگر از رفعت خود گو اینک

سر بر ایوان زحل سوده دو ایوان بنگر

۹

آب حیوان که خضر در ظلماتش می‌جست

گو بیا ظاهر و پیداش به کاشان بنگر

۱۰

جدولی بین و در آن صف زده سی فواره

همه را بر ورق نقره درافشان بنگر

۱۱

در میان جدولی از آب خضر مالامال

وز دو جانب دو تر و تازه گلستان بنگر

۱۲

از نسیم سحرش رایحهٔ روح شنو

وز زلال شمرش خاصیت جان بنگر

۱۳

بس که می‌بالد ازین طرفه بنا کاشان را

سرِ هم چشمیِ شیراز و صفاهان بنگر

۱۴

یافت چون زینت اتمام ز نظارگیان

این همی گفت به آن این بگذار آن بنگر

۱۵

پیر عقل از پی تاریخ به هاتف گفتا

که به گلزار ارم چشمهٔ حیوان بنگر

تصاویر و صوت

نظرات