
هاتف اصفهانی
رباعی شمارهٔ ۱۷
۱
مهجور تو را شب خیالی که مپرس
رنجور تو را روز ملالی که مپرس
۲
گفتی هاتف چه حال داری بی من
در گوشهای افتاده به حالی که مپرس
نظرات