همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۱۰۲

۱

نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان کشید

دیو را حکم سلیمان باز در فرمان کشید

۲

در میان ظلمت آب زندگانی جست خضر

نور توفیقش به سوی چشمهٔ حیوان کشید

۳

آرزوی آب شیرین بافت در دریا صدف

ابر نیسانی به دوش از بهر او باران کشید

۴

روح قدسی کشت عیسی را معاین تاکه او

رخت خود زین خاکدان بر گنبد گردان کشید

۵

پادشاهی داد یوسف را سعادت بعد از آنک

هم اسیر چاه شد هم زحمت زندان کشید

۶

جان تن آسوده را بار ریاضت بر نهاد

دید دل آسایشی چون جسم بار جان کشید

۷

جان مشتاقان کشد از غمزهٔ جادوی تو

آن جفا کز دست امت عیسی عمران کشید

۸

تا خرامان دید بالای تو را چشم همام

کافرم گر خاطرم دیگر به سروستان کشید

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۱۶
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۹ از «پادشاهی داد یوسف را سعادت بعد از انک» به «پادشاهی داد یوسف را سعادت بعد از آنک» تغییر مصرع ۱۴ از «آن جفاکز دست امت عیسی عمران کشید» به «آن جفا کز دست امت عیسی عمران کشید»