همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۱۰۹

۱

آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور

چشم روشن بود آن را که تو باشی منظور

۲

قربتت نیست میسر به نظر خرسندم

همه مردم نگرانند به خورشید از دور

۳

انتظار نظرم پرده صبرم بدرید

تا به کی نرگس مستت بود از ما مستور

۴

آنچه می‌جست سکندر به میان ظلمات

گو بیایید و ببینید در این چشمه نور

۵

بود آوازه دور قمری تا امروز

دور روی تو شد اکنون به جهان در مشهور

۶

نسبتی هست به دندان تو پروین را لیک

هست دندان تو منظوم و ثریا منثور

۷

می‌کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار

می‌کند وام حرارت ز دل ما با حور

۸

گر همام است به جان مشتری تو چه عجب

مه و خورشید گواهند که هستم معذور

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۱۸
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۱ از «آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور» به «آفتابی و ز مهرت همه دل‌ها محرور» تغییر مصرع ۳ از «قربت نیست میسر به نظر خرسندم» به «قربتت نیست میسر به نظر خرسندم» تغییر مصرع ۷ از «آنچه می جست سکندر به میان ظلمات» به «آنچه می‌جست سکندر به میان ظلمات» تغییر مصرع ۸ از «کو بیایید و ببینید درین چشمه نور دور» به «گو بیایید و ببینید در این چشمه نور» تغییر مصرع ۱۰ از «روی تو شد اکنون به جهان در مشهور» به «دور روی تو شد اکنون به جهان در مشهور» تغییر مصرع ۱۳ از «می کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار» به «می‌کند حسن و لطافت ز تو دریوزه بهار» تغییر مصرع ۱۴ از «می کند وام حرارت ز دل ما باحور» به «می‌کند وام حرارت ز دل ما با حور»