
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۱
۱
چون لبت از مصر کی خیزد نبات
کز نباتت میچکد آب حیات
۲
دوستانت ز آب حیوان بینصیب
تشنگان جان داده نزدیک فرات
۳
صانع از روی تو شمعی برفروخت
دفع ظلمت را میان کاینات
۴
پیش نقش رویت ایمان آورند
بتپرستان زمین سومنات
۵
بود در خوبان نظر کردن حرام
حسنت آمد کرد محو سیئات
۶
از کمند زلف جانآویز تو
جان ندارد هر که میجوید نجات
۷
صبر فرمایی مرا در عاشقی
چون نمایم بر سر آتش ثبات
۸
گر کند چشمت به درویشان نظر
مایه حسن تو را باشد زکات
۹
زندگانی را ز سر گیرد همام
گر به خاکش بگذری بعد از وفات
نظرات
علی حصاری
کاربر سیستمی