
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۱۰
۱
از آن شکل و شمایل چشم بد دور
که چشم عاشقان را میدهد نور
۲
تو را از آرزوی صورت خویش
گهی آب است و گه آیینه منظور
۳
شرابی در دو لب داری که چشمت
ز بویش روز و شب مست است و مخمور
۴
به دور چشم مست دل فریبت
نماند زاهد صد ساله مستور
۵
به عقبی گر چنین باشند خوبان
نیاساید بهشتی از لب حور
۶
ملامت چون کنم دیوانهات را
که گر عاقل بماند نیست معذور
۷
نمیبیند همامت بیرقیبان
عسل خالی نمیباشد ز زنبور
تصاویر و صوت


نظرات
کاربر سیستمی