
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۱۳
۱
چه می خورده است چشم نیمخوابش
که او مست است وهشیاران خرابش
۲
زهی بیداری بختم در آن شب
که آید خواب تا بینم به خوابش
۳
اگر پرسد که بی ما زنده چونی
نخواهد بود جز حیرت جوابش
۴
اگر آن زلف چون شبهای هجران
نگشتی سایهبان آفتابش
۵
نظر را کی بدی ز اشراق رویش
مجالی با جمال بینقابش
۶
همام از باده مستغنیست ساقی
که می خورد از لب چون لعل نابش
نظرات
کاربر سیستمی