همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۱۱۵

۱

نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش

که چو در کرشمه آید گذرد ز جان خدنگش

۲

هوس شکار دارد منم از جهان و جانی

وگرم هزار باشد نبرم یکی ز چنگش

۳

همه را خیال بودی که مگر دهن ندارد

سخنش اگر ندادی خبر از دهان تنگش

۴

شدم آن چنان ز مستی که به دوش می‌برندم

نچشیده نیم جرعه ز شراب لعل رنگش

۵

قدمی به دیدن ما ننهد مگر به سالی

به مبارکی چو آید نبود دمی درنگش

۶

سر ما و آستانش که کم از سگی نباشم

که چو بر دری نشیند نزند کسی به سنگش

۷

به همام التفاتی نکند ز کبر باری

سر صلح چون ندارد هوسی بدی به جنگش

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۱۹
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۷ از «شدم آن چنان ز مستی که به دوش می برندم» به «شدم آن چنان ز مستی که به دوش می‌برندم» تغییر مصرع ۹ از «قدمی به دیدن ما نهد مگر به سالی» به «قدمی به دیدن ما ننهد مگر به سالی» تغییر مصرع ۱۰ از «به مبارکی چو آید نبود دمی در نگش» به «به مبارکی چو آید نبود دمی درنگش» تغییر مصرع ۱۱ از «پسر ما و آستانش که کم از سگی نباشم» به «سر ما و آستانش که کم از سگی نباشم» تغییر مصرع ۱۳ از «به همام التفاتی نکند زکبر باری» به «به همام التفاتی نکند ز کبر باری» تغییر مصرع ۱۴ از «سر صلحچون ندارد هوسی بدی به جنگش» به «سر صلح چون ندارد هوسی بدی به جنگش»