
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۲۱
۱
دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک
کاب حیوان میچکانید از لب چون شکرک
۲
گفت اگر بوس و کناری داری از من آرزو
در میان نه تا به جای آرد به جان این چاکرک
۳
گفتمش زان عارض چون لالهام یک بوسه بخش
گفت ای کژ طبع باری پارهای زان سوترک
نظرات
۲۴۶
کاربر سیستمی