
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۲۸
۱
آرزومندم ولیکن کو قدم
در فراقت شد وجودم کالعدم
۲
نامه وقتی مینوشتم پیش دوست
آتش این نوبت همیسوزد قلم
۳
ای دریغا خواب کاو هر شب مرا
با خیالت میرسانیدی به هم
۴
نیست اکنون هیچ تدبیری جز آنک
بر زبان باد پیغامی دهم
۵
و یک زمان ایمن نمیباشم ز تیر
تا برون آید کبوتر از حرم
۶
وقت دوری یاد میکن بنده را
کز خداوندان شود پیدا کرم
۷
گر جهنم را بود سوز فراق
وای بر اعضای کافر زان الم
۸
زندگانی در حضور دوستان
مغتنم دارید یاران مغتنم
۹
شد به پیغام از شما راضی همام
یا به بویی از نسیم صبحدم
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی