
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۳۳
۱
هزاران نقش گوناگون ببستم
به دستانی مگر آیی به دستم
۲
گهی در جست و جویت میدویدم
گهی در خاک کویت مینشستم
۳
رسولان را به حضرت نیست باری
به پیغامی صبا را میفرستم
۴
گرم کاری از این در برنیاید
همان جویای مشتاقم که هستم
۵
نه امروز آمدم در مذهب عشق
در این سرمستی از روز الستم
۶
شرابی بر کف جانم نهادی
که از بویش هنوز افتاده مستم
۷
من این آیینههای مختلف را
برای عکس رویت میپرستم
۸
چو نام بندگی بر من فکندی
ز ننگی نسبت خود باز رستم
۹
چو باری بود بر جان این همامم
از او وز صحبت او باز جستم
نظرات
کاربر سیستمی