
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۵۱
۱
ما گر چه ز خدمتت جداییم
تا ظن نبری که بیوفاییم
۲
آنها که وفا به سر نبردند
زنهار گمان مبر که ماییم
۳
ما زرق و ریا نمیفروشیم
حال دل خویش مینماییم
۴
نزدیک توییم گر چه دوریم
بیگانه نمای آشناییم
۵
گر ملک جهان دهند ما را
چون وصل تو نیست بینواییم
۶
این بیت زگفتۀ نظامی
گوییم و ز دیده خون گشاییم
۷
آیا تو کجا و ما کجاییم
تو آن که ای که ما تو راییم
نظرات
کاربر سیستمی