
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۵۳
۱
به معنی چون شود صورت مزین
چو قصری باشد از خورشید روشن
۲
گل رنگین اگر بویی ندارد
نظر بر رنگ رخسارش میفکن
۳
مپز دیگ هوس جز با ملیحی
نباید بینمک خود دیگ پختن
۴
نظر جز پیش منظورم نیاید
چنین حسنی که وصفش میکنم من
۵
دل از اندیشه دنیی و عقبی
تهی کردم چو او را گشت مسکن
۶
خوش است از پاک بازان جانفشانی
ولی در پای یار پاکدامن
۷
محبت از ره پرهیزگاری
چنان آید که نور از راه روزن
۸
نخواهم آرزوی جان که حیف است
میان جان و جانان، دست و گردن
۹
محبت بر هوا چون گشت غالب
همام از گلخن آمد سوی گلشن
نظرات
کاربر سیستمی