
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۵۸
۱
خیالی بود و خوابی وصل یاران
شب مهتاب و فصل نوبهاران
۲
میان باغ و یار سرو بالا
خرامان بر کنار جویباران
۳
چمن میشد ز عکس عارض او
منور چون دل پرهیزگاران
۴
سر زلفش ز باد نوبهاری
چو احوال پریشان روزگاران
۵
گذشت آن نوبهار حسن و بگذاشت
دل و چشمم میان برف و باران
۶
خداوندا هنوز امیدوارم
بده کام دل امیدواران
۷
همام از نوبهار و سبزه و گل
نمییابد صفا بی روی یاران
۸
وهار و ول وه جانان دیم خوش بی
اَوی یاران مه ول بی، مه وهاران
تصاویر و صوت

نظرات
ایرانی
کاربر سیستمی