
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۶۹
۱
بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین
نرگس نیم مست او گشته ز می خراب بین
۲
می ز گلاب عارضش گشته چو گل به رنگ می
مجلس عاشقان او پر ز گل و گلاب بین
۳
جام ز دیده ساختم اشک چو باده اندر او
یار معاشر مرا جام نگر شراب بین
۴
تا مگر از عقیق لب رنگ دهد شراب را
پیش لبش گشاده لب جام شراب ناب بین
۵
حلقه و پیچ و تاب آن زلف پر از شکن نگر
مستی و شرم و ناز آن نرگس نیم خواب بین
۶
من چو سؤال بوسهای کردم از آن لب و دهن
گفت برو زنخ مزن بهر خدا جواب بین
۷
بر سر و روی مهوشش بند دل همام را
از سر زلف سرکشش حلقه و پیچ و تاب بین
نظرات
کاربر سیستمی