
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۷۵
۱
ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو
عاشقان محرم رازند نه اغیار بگو
۲
هم تو داری خبر از زلف گره بر گرهاش
پیش ما قصه دلهای گرفتار بگو
۳
شرح غارتگری زلف دلاویز بکن
وصف خونریزی آن نرگس عیار بگو
۴
همه از فتنه و آشوب نخواهم پرسید
نکتهای زان لب شیرین شکربار بگو
۵
گوش را چون که ز پیغام نصیبی دادی
کی بود چشم مرا وعدهٔ دیدار بگو
۶
چون حکایت کنی از دوست من از غایت شوق
با تو صد بار بگویم که دگر بار بگو
۷
تا که از شرم گل از غنچه نیاید بیرون
صفت روی دلارام به گلزار بگو
۸
تا دگر سرو ننازد به خرامیدن خویش
سخنی با وی از آن قامت و رفتار بگو
۹
ای صبا بندهنوازی کن و احوال همام
وقت فرصت همه در بندگی یار بگو
نظرات
کاظم ایاصوفی
شاهد
کاربر سیستمی