همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۱۸۵

۱

بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بندی

نه چنان بند که آن را بگشاید پندی

۲

من نه آنم که از این قید خلاصی یابم

که فتوح است مرا بند چنین دلبندی

۳

نه چنان جان به سر زلف تو پیوست که باز

با بدن روز قیامت بودش پیوندی

۴

در گذشتی ز شرف سرو سهی از طوبی

قامتت سایه اگر بر سر سرو افکندی

۵

باغبان گر گل رخسار تو دیدی دیگر

گل نکشتی ز نو و شاخ کهن برکندی

۶

حسن خوبان جهان در نظر آوردم من

بجز از روی تو دیدم همه را مانندی

۷

می‌کند بوی خوشت پرورش روح چنانک

شیر مادر نکند پرورش فرزندی

۸

چون نیم لایق وصل تو بدان خرسندم

کالتفاتی بود از دور به هر یک چندی

۹

گرد کویت مدد چشم همام است و برین

می‌کنم یاد به خاک قدمت سوگندی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۳۸
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۳ از «من نه آنم که ازین فید خلاصی یا بم» به «من نه آنم که از این قید خلاصی یابم» تغییر مصرع ۵ از «نه چنان جان بدسر زلف تو پیوست که باز» به «نه چنان جان به سر زلف تو پیوست که باز» تغییر مصرع ۱۳ از «می کند بوی خوشت پرورش روح چنانک» به «می‌کند بوی خوشت پرورش روح چنانک» تغییر مصرع ۱۷ از «گردکویت مدد چشم همام است و برین» به «گرد کویت مدد چشم همام است و برین» تغییر مصرع ۱۸ از «می کنم یاد به خاک قدمت سوگندی» به «می‌کنم یاد به خاک قدمت سوگندی»