
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۹۳
۱
دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از جان خوشتری
از حسن خوبان نشمرم حسنت که زایشان خوشتری
۲
تشبیه رویت کردمی در حسن هر باری به مه
چون نیک وا دیدم بسی از ماه تابان خوشتری
۳
در بوستان گل دیدهام سنبل بسی بوییدهام
از رو و مو ای خوش پسرهم زین و هم زان خوشتری
۴
چون زلف عنبربار خود داری پریشان کار من
لیکن چو از باد صبا گردد پریشان خوشتری
۵
از ناز چون بر رهگذر قصد خرامیدن کنی
هر کس که بیند گویدت سروا خرامان خوشتری
۶
هشیار خوبی ای پسر می نوش میکن زان سبب
کز باده چون از باد سرو افتان و خیزان خوشتری
۷
چون بلبل گلزار حسنی ای همام خسته دل
در مدح گلزار رخش دایم سرایان خوشتری
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی