
همام تبریزی
شمارهٔ ۲۰
۱
حسنی که هست روی تو را بینهایت است
خوب است گل ولی نمک اینجا به غایت است
۲
افسانههای خسرو و شیرین ز حد گذشت
ما و حدیث روی تو کانها حکایت است
۳
من فارغم ز مصر که در دولت لبت
امروز کان قند و شکر این ولایت است
۴
افکند سایه زلف تو بر عارض خوشت
ظلمت نگر که نور مهش در حمایت است
۵
من کیستم که دست به زلفت کنم دراز
بویش صبا اگر به من آرد کفایت است
۶
از بهر عاشقان تو در شرع کفر و دین
اوصاف روی و موی تو محکم روایت است
۷
هشیار کی شود دل سرگشته همام
چون مستیش ز نرگس مستت کفایت است
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی