
همام تبریزی
شمارهٔ ۲۱۷
۱
ای منزل مبارک میبخشیم صفایی
داری هوای مشکین از بوی آشنایی
۲
خاک رهت ببوسم بر روی و دیده مالم
کانجا رسیده باشد روزی نشان پایی
۳
بر سنگریزههایت چون میکنم سلامی
آید به گوش جانم بیصوت مرحبایی
۴
در منزلی که جانان آنجا گذشته باشد
با ذرههای خاکش داریم ماجرایی
۵
گردی ز منزل او گر بر بصر نشیند
سازندهتر نباشد زان خاک توتیایی
۶
مقبل کسی که دارد در جان وفای یاران
جانم فدای یاری کاو را بود وفایی
۷
از یاد دوست یابم آرام در فراقش
جز ذکر او ندانم دل را دگر دوایی
۸
جان همام دارد حاصل ز عشق جانان
آن دولتی که نبود در سایه همایی
۹
آن را که چتر عشقش افکند سایه بر سر
سلطان ملک عالم پیشش بود گدایی
نظرات
کاربر سیستمی