همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۲۴

۱

بجز از صورت آراسته چیزی دگر است

که آفت اهل دل و فتنه صاحب‌نظر است

۲

قد افراشته و روی نکو خواهد دل

در تو چیزی است که زین هر دو دلاویزتر است

۳

قامت سرو سهی را چه توان گفت ولی

قد و بالای تو را خود حرکاتی دگر است

۴

همه را میل به زلف و خط و خالی باشد

زان ملاحت که تو داری دل ما بی‌خبر است

۵

با نسیم سحری هست ز بویت اثری

بوی گل‌های دلاویز چمن زان اثر است

۶

گل که در ملک چمن مملکت خوبی داشت

شد ز روی تو خجل بر سر عزم سفر است

۷

روی خوب تو منجم به جماعت نبود

گفت کآشوب جهان جمله ز دور قمر است

۸

دل مردم همه در بند میانت بینم

حیفم آید که میان تو به بند کمر است

۹

ببری دل به حدیثی نکنی دلداری

از تو ای شوخ چه خون‌ها که مرا در جگر است

۱۰

پرسشی کن که فدای لب شیرین تو باد

هر چه در ناحیت مصر نبات و شکر است

۱۱

تشنه آب حیات لب تو بسیارند

به جفایت که همام از همه‌شان تشنه‌تر است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مامیترا
۱۳۹۸/۱۰/۱۲ - ۱۰:۳۶:۱۴
توی بیت آخر و مصرع آخر، همه‌شان درسته که همدشان نوشته شده
user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۰۳
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۲ از «کافت اهل دل و فتنه صاحب نظر است» به «که آفت اهل دل و فتنه صاحب‌نظر است» تغییر مصرع ۴ از «در تو چیزی است که زین هر دو دلاویز تر است» به «در تو چیزی است که زین هر دو دلاویزتر است» تغییر مصرع ۸ از «زان ملاحت که تو داری دل ما بی خبر است» به «زان ملاحت که تو داری دل ما بی‌خبر است» تغییر مصرع ۱۰ از «بوی گلهای دلاویز چمن زان اثر است» به «بوی گل‌های دلاویز چمن زان اثر است» تغییر مصرع ۱۲ از «شد ز روی تو خجال بر سر عزم سفر است» به «شد ز روی تو خجل بر سر عزم سفر است» تغییر مصرع ۱۴ از «گفت کاشوب جهان جمله ز دور قمر است» به «گفت کآشوب جهان جمله ز دور قمر است» تغییر مصرع ۱۸ از «از توای شوخ چه خون ها کد مرادر جگر است» به «از تو ای شوخ چه خون‌ها که مرا در جگر است» تغییر مصرع ۲۲ از «به جنایت که همام از همدشان تشنه تر است» به «به جفایت که همام از همه‌شان تشنه‌تر است»