
همام تبریزی
شمارهٔ ۲۶
۱
رویت به هر انجمن دریغ است
سرو تو به هر چمن دریغ است
۲
جایی که سخن رود ز رویت
وصف گل و نسترن دریغ است
۳
در دست نسیم صبحگاهی
آن زلف پر از شکن دریغ است
۴
کس را نرسد حدیث آن لب
کان خود به زبان من دریغ است
۵
اندام لطیف نازک دوست
در صحبت پیرهن دریغ است
۶
وصف لب خویش خویشتن گوی
در هر دهن آن سخن دریغ است
۷
شهری چو همام اگر بمیرند
یک پرسش از آن دهن دریغ است
نظرات