
همام تبریزی
شمارهٔ ۳
۱
ما به دست یار دادیم اختیار خویش را
حاصلی زین به ندانستیم کار خویش را
۲
بر امید آن که روزی کار ما گیرد قرار
سالها کردیم ضایع روزگار خویش را
۳
ریختی خون دلم شکرانه بر جان من است
گر تو بر فتراک میبندی شکار خویش را
۴
خاک پایت شد وجودم تا نیابی زحمتی
مینشانم ز آب چشم خود غبار خویش را
۵
عکس روی چون نگار خود ببین در آینه
تا بدانی قدرت صورتنگار خویش را
۶
هست خاک آستانت سجدهگاه اهل دل
سجدۀ شکری بکن پروردگار خویش را
۷
نیست خالی از خیال روی تو چشم همام
باغبان بی گل نخواهد جویبار خویش را
تصاویر و صوت

نظرات
ناصر
کاربر سیستمی