همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۳۲

۱

در شهر بگویید چه فریاد و فغان است

آن سرو مگر باز به بازار روان است

۲

قومی بدویدند به نظاره رویش

وان را که قدم سست شد از پی نگران است

۳

در هر قدمش از همه فریاد برآمد

آهسته که بر ره دل صاحب‌نظران است

۴

از شاهد اگر میل به آن است شما را

این است جمالی که سراسر همه آن است

۵

لب‌ها به امیدند که یک بار ببوسند

خاکی که بر او از قدم دوست نشان است

۶

ای دیده در آن شکل و شمایل نظری کن

گر زان که تو را آرزوی دیدن جان است

۷

رویی و در او چشم جهانی متحیر

زلفی که پریشانی احوال جهان است

۸

چون جان همام است در آن دام گرفتار

گر خاطر پیر است و گر طبع جوان است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
غضنفری
۱۳۹۹/۱۱/۱۶ - ۱۴:۵۱:۱۰
مصرع زیر سکته دارد و بنظر اشتباه تایپی باشد:وان راکد قدم سست شداز پی نگران استکلمه "راکد" باید با "را که" جایگزین گردد
user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۰۴
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۴ از «وان راکد قدم سست شداز پی نگران است» به «وان را که قدم سست شد از پی نگران است» تغییر مصرع ۵ از «در هر قدمش از همه فریاد بر آمد» به «در هر قدمش از همه فریاد برآمد» تغییر مصرع ۶ از «آهسته که بر ره دل صاحب نظران است» به «آهسته که بر ره دل صاحب‌نظران است» تغییر مصرع ۹ از «لب ها به امیدند که یک بار ببوسند» به «لب‌ها به امیدند که یک بار ببوسند» تغییر مصرع ۱۰ از «خاکی که برو از قدم دوست نشان است» به «خاکی که بر او از قدم دوست نشان است» تغییر مصرع ۱۲ از «گرزان که تو را آرزوی دیدن جان است» به «گر زان که تو را آرزوی دیدن جان است» تغییر مصرع ۱۳ از «رویی و در و چشم جهانی متحیر» به «رویی و در او چشم جهانی متحیر»