
همام تبریزی
شمارهٔ ۴۲
۱
ز جانان مهر و از ما جانفشانیست
جواب مهربانان مهربانیست
۲
همی گوید لبش کاینک من و تو
گرت سودای آب زندگانیست
۳
تو آن شمعی که جان پروانه توست
که را پروای شمع آسمانیست
۴
دم عیسی به انفاست چه ماند
که زین حاصل حیات جاودانیست
۵
حیاتم با تو در ایام پیری
بسی خوشتر ز سودای جوانیست
۶
خوشا روزی که همراز تو باشم
ولی از مردم چشمم گرانیست
۷
همام مهربان را از لبت هم
نصیبی هست و آن شیرین زبانیست
نظرات
کاربر سیستمی