
همام تبریزی
شمارهٔ ۴۴
۱
فتنه از بالای تو بالا گرفت
شهر از آن رفتار خوش غوغا گرفت
۲
صانع از روی تو شمعی برفروخت
آتشی زان شمع در دلها گرفت
۳
زلف مشکین تو بر هم زد صبا
مغز ما از بوی آن سودا گرفت
۴
چشم نابینا ز عکس روی تو
حکم چشم روشن بینا گرفت
۵
چون سماع عشق او آغاز شد
گرمی آن بیشتر در ما گرفت
۶
تا همام از عشق او شد باخبر
ترک شمع گنبد خضرا گرفت
نظرات
کاربر سیستمی