
همام تبریزی
شمارهٔ ۴۵
۱
خرامان میرود آن سرو قامت
جهانی را از آن قامت قیامت
۲
مؤذن گر ببیند قامتت را
فراموشش شود تکبیر و قامت
۳
امام از شوق آن شکل و شمایل
به قوّالان دهد مزد امامت
۴
گرت باشد گذر در خانقاهی
نماند شیخ بر راه سلامت
۵
مریدان ز اربعین آیند بیرون
تو را بینند و سوزند از ندامت
۶
بود دایم شب قدر آن دلی را
که سازد در سر زلفت اقامت
۷
به عهد چشم مست دل فریبت
بود بر جان مستوران غرامت
۸
بگو ای آن که ما را میدهی پند
تویی یا ما سزاوار ملامت
۹
همام از عشق چون دارد نصیبی
نجوید منصب زهد و کرامت
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی