
همام تبریزی
شمارهٔ ۵۸
۱
دردمندان را ز بوی دوست درمان میرسد
مژدۀ فرزند پیش پیر کنعان میرسد
۲
یوسف کنعانی از زندان همییابد خلاص
خاتم دولت به انگشت سلیمان میرسد
۳
خضر را نور الهی رهنمایی میکند
کز میان تیرگی بر آب حیوان میرسد
۴
امن و راحت در میان ملک پیدا میشود
سایه کیخسرو فرخ به ایران میرسد
۵
چشم روشن میشود چون صبح دولت میدمد
این شب تاریک ظلمانی به پایان میرسد
۶
میدرفشد ابر و میگوید زمین مرده را
تازه و سیراب خواهی شد که باران میرسد
۷
بلبلان را باد نوروزی بشارت میدهد
کز ره یک ساله گل سوی گلستان میرسد
۸
میرساند عاشقان را باد پیغامی ز دوست
وه که زان همدم چه راحتها به ایشان میرسد
۹
همچو سلطان نبوت را ز انفاس اویس
جان ما را راحتی از بوی جانان میرسد
۱۰
این نسیم خوش نفس و آسایش جان همام
از غبار منزل او عنبرافشان میرسد
تصاویر و صوت


نظرات
عدنان العصفور
کاربر سیستمی