
همام تبریزی
شمارهٔ ۶۷
۱
سر تا قدم به آب حیاتت سرشتهاند
دلها مثال نقش تو بر جان نبشتهاند
۲
گر زاهدان صومعه بینند صورتت
عاشق شوند بر تو وگر خود فرشتهاند
۳
رویی چنین به حسن و لطافت ندیدهام
زین نوع گل دگر به جهان در نکشتهاند
۴
چون آمدی به منزل دنیا که از بهشت
خوبان نازنین را بیرون نهشتهاند
۵
مست شبانه بود همام از شراب عشق
آن صبحها که طینت آدم سرشتهاند
نظرات
کاربر سیستمی