
همام تبریزی
شمارهٔ ۶۸
۱
ماهرویان زلف مشکین را پریشان کردهاند
عاشقان دنیی و دین در کار ایشان کردهاند
۲
نور صبح از پرده شب آشکارا میشود
گر چه عارض را به زیر زلف پنهان کردهاند
۳
شاهدان در شهر عرض صورت خود دادهاند
زاهدان میلی به راه بتپرستان کردهاند
۴
بیدلان غوغا به کوی دوستان آوردهاند
بلبلان مست آهنگ گلستان کردهاند
۵
عقلهای ما ز چشم مستشان لایعقیل است
زلفها دلهای ما را گوی چوگان کردهاند
۶
پیش از این در مجلس روحانیان ارواح ما
با جمال شاهدان میلی فراوان کردهاند
۷
جان ما در قالب خاکی نمیگیرد قرار
در قفس مرغان وحشی را به زندان کردهاند
۸
هر نثاری لایق خوبان نباشد لاجرم
مهرورزان بر سر ایشان دل افشان کردهاند
۹
تا نماند آبرویی چشمه خورشید را
آفتاب روی ایشان را درفشان کردهاند
۱۰
چون همام آنها که چشم نیم مستت دیدهاند
پشت بر خمخانههای میفروشان کردهاند
نظرات
۲۴۶
کاربر سیستمی